آینازآیناز، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

فرشته کوچک زندگی ما

6ماهگی دلبندم

ماهگیت مبارک گلکم 6 ماه ... چقدر زود گذشت ... احساس میکنم تو این مدت خیلی بزرگ شدم. همونطور که تو هر روز یه چیز جدید یاد میگیری منم همینطورم. هر روزم متفاوت از روز قبل درست برعکسه روزهای بی تو که همگی تکرار بود و تکرار تو با اون دستای کوچولوت خیلی چیزا به ما بخشیدی که مهمترینش یه عشق پاکه ... عشق به فرزند که با هیچ عشق دیگه ای قابل مقایسه نیست و ما چه خوشبختیم که عــــــاشقیـــــــــــــم ماشالا دیگه واسه خودت خانمی شدی. خیلی هوشیار و کنجکاوی. وقتی دارم بهت شیر میدم با کوچکترین صدایی برمیگردی ببینی چه خبره مخصوصا اگه یه صدای اشنا بشنوی واسه همین وقتی میخوام بهت شیر بدم به همه میگم ساکت لطفـــــــآ ایینه هم خیلی...
13 آبان 1392

آیسان دختر ناز

الهی عمه فدات بشه اینجا داریم میریم خونه مامان جون وقتی رسیدیم هر چی خوراکی و اسباب بازی داشتی آوردی و دادی به آیناز و گذاشتی تو کیفم وشب که داشتی می اومدیم خونه مون گفتی: عمه کوچولوکیفت کو؟ وقتی دادم بهت درشو باز کردی هرچی صبح داده بودی برداشتی ...
1 آبان 1392

بدون عنوان

سلام به دوستان عزیز الان آیناز جونممممممممم خوابه بابا جون هم تو اتاقشه و با کامپیوترش کار می کنه از فرصت استفاده کردمو اینا رو براتون گذاشتم  دیروز درگیر خونه تکونی بودم گذاشته بودمت روی تختمونو کارامو انجام میدادم دیدم صدات نمیاد نگران شدم اومدم دیدم انگشت پاتو گرفتی تو دستت هی میکشی که تو دهنت کنی یواشکی نگات کردم بعدش چون نتونستی شروع کردی به غر زدن و طبق معمول گریه آخه فدات بشم من چیکار میتونم برات بکنم   وحس مادری در من فوران کردو اومدم  بغلت کردم وبوسیدمت   آیناز  جووووون  دوست دارم     ...
1 آبان 1392